معنی فارسی merce

B1

محصولات و کالاهایی که مورد داد و ستد قرار می‌گیرند.

Goods and commodities that are traded.

example
معنی(example):

ارزش کالای مرسه قبل از فروش ارزیابی شد.

مثال:

The merce of the goods was evaluated before the sale.

معنی(example):

او درباره مرسه با تأمین‌کننده مذاکره کرد.

مثال:

He negotiated the merce with the supplier.

معنی فارسی کلمه merce

: معنی merce به فارسی

محصولات و کالاهایی که مورد داد و ستد قرار می‌گیرند.