معنی فارسی metronomic

B2

مترونومیک به شیوه‌ای از ضرب یا ریتم اشاره دارد که به طور منظم و یکنواخت تکرار می‌شود.

Relating to a metronome, or characterized by a regular, steady rhythm.

example
معنی(example):

ضرب‌های مترونومیک به نوازندگان کمک کرد زمان را حفظ کنند.

مثال:

The metronomic beat helped the musicians keep time.

معنی(example):

صدای مترونومیک او تسکین‌دهنده و با ریتم بود.

مثال:

Her metronomic voice was soothing and rhythmic.

معنی فارسی کلمه metronomic

: معنی metronomic به فارسی

مترونومیک به شیوه‌ای از ضرب یا ریتم اشاره دارد که به طور منظم و یکنواخت تکرار می‌شود.