معنی فارسی metronomical
B2مترونومیک به فرایند یا الگویی اشاره دارد که به طور منظم و قابل پیشبینی انجام میشود.
Relating to a precise and regular rhythm similar to that of a metronome.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت مترونومیک این فرایند باعث شد پیروی از آن آسان باشد.
مثال:
The metronomical nature of the process made it easy to follow.
معنی(example):
در یک الگوی مترونومیک، اتفاقات با دقت رخ دادند.
مثال:
In a metronomical pattern, the events occurred with precision.
معنی فارسی کلمه metronomical
:
مترونومیک به فرایند یا الگویی اشاره دارد که به طور منظم و قابل پیشبینی انجام میشود.