معنی فارسی micromanaging
B2مدیریت جزئی کردن، به معنای دخالت بیش از حد در کار دیگران و نظارت سختگیرانه است.
The act of overly controlling and overseeing the work of others.
- verb
verb
معنی(verb):
To manage, direct, or control a person, group, or system to an unnecessary level of detail or precision.
مثال:
The employees complained that their boss was micromanaging when she insisted that they account for their time in fifteen-minute intervals.
example
معنی(example):
مدیریت جزئی می‌تواند به محیط کار سمی منجر شود.
مثال:
Micromanaging can lead to a toxic work environment.
معنی(example):
او به خاطر سبک مدیریت جزئی‌اش شناخته‌شده است که کارکنانش را ناامید می‌کند.
مثال:
She is known for her micromanaging style, which frustrates her staff.
معنی فارسی کلمه micromanaging
:
مدیریت جزئی کردن، به معنای دخالت بیش از حد در کار دیگران و نظارت سختگیرانه است.
