معنی فارسی micro-manage
B1مدیریت جزئی و کنترل دقیق تمام فعالیتها و تصمیمگیریها به جای واگذاری کارها به دیگران.
To control every part of a process or project, often to an excessive degree.
- VERB
example
معنی(example):
مدیر تمایل دارد که تیمش را بهطور دقیق کنترل کند.
مثال:
The manager tends to micro-manage her team.
معنی(example):
وقتی کسی سعی میکند هر جزئیات را تحت کنترل خود درآورد، ناامیدکننده است.
مثال:
It's frustrating when someone tries to micro-manage every detail.
معنی فارسی کلمه micro-manage
:
مدیریت جزئی و کنترل دقیق تمام فعالیتها و تصمیمگیریها به جای واگذاری کارها به دیگران.