معنی فارسی middlemanship
B1مهارت میانهروی به معنای توانایی در ایجاد توافق بین دو یا چند طرف در حال اختلاف است.
The skill of mediating or navigating between differing opinions or groups.
- NOUN
example
معنی(example):
او با تسهیل یک سازش، مهارت میانهروی خود را نشان داد.
مثال:
He demonstrated his middlemanship by facilitating a compromise.
معنی(example):
میانهروی برای میانجیگری در اختلافات ضروری است.
مثال:
Middlemanship is essential for mediating disputes.
معنی فارسی کلمه middlemanship
:
مهارت میانهروی به معنای توانایی در ایجاد توافق بین دو یا چند طرف در حال اختلاف است.