معنی فارسی midpit
B1وضعیتی که فرد در میان دو طرف متضاد قرار دارد و نمیداند کدام را انتخاب کند.
A situation where a person feels caught between two opposing sides or choices.
- NOUN
example
معنی(example):
او در حین بحث در یک موقعیت دشوار قرار گرفت و از موضع خود مطمئن نبود.
مثال:
He found himself in a midpit during the debate, unsure of his stance.
معنی(example):
بودن در یک موقعیت دشوار میتواند ناخوشایند و گیجکننده باشد.
مثال:
Being in a midpit can be awkward and confusing.
معنی فارسی کلمه midpit
:
وضعیتی که فرد در میان دو طرف متضاد قرار دارد و نمیداند کدام را انتخاب کند.