معنی فارسی midsole
B1بخشی از کفی کفش که بین زیره و رویه قرار دارد و معمولاً برای نرمش و حمایت از پا طراحی شده است.
The layer of material between the outsole and the upper part of a shoe, often for cushioning.
- noun
noun
معنی(noun):
The layer of a shoe in between the outsole and insole, typically there for shock absorption.
example
معنی(example):
میانه کفش به کفش ورزشی جذب و پشتیبانی را فراهم میکند.
مثال:
The midsole of the sneaker provides cushioning and support.
معنی(example):
یک میانه خوب میتواند تجربه دویدن شما را افزایش دهد.
مثال:
A good midsole can enhance your running experience.
معنی فارسی کلمه midsole
:
بخشی از کفی کفش که بین زیره و رویه قرار دارد و معمولاً برای نرمش و حمایت از پا طراحی شده است.