معنی فارسی mildnesses

B1

حالت‌های ملایم، ویژگی‌های لطیف و آرام

The quality of being mild; gentleness or softness.

example
معنی(example):

ملایمت‌های بهار آن را به فصلی محبوب برای بسیاری تبدیل کرده است.

مثال:

The mildnesses of spring make it a favorite season for many.

معنی(example):

او از ملایمت‌هایی که در شخصیت او وجود دارد قدردانی کرد.

مثال:

He appreciated the mildnesses found in her character.

معنی فارسی کلمه mildnesses

: معنی mildnesses به فارسی

حالت‌های ملایم، ویژگی‌های لطیف و آرام