معنی فارسی mincier
B1مینسیر، صفتی برای توصیف چیزهایی که شکل و طراحی باریکتر یا ظریفتری دارند.
More delicate or refined in appearance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او لباسی مینسیر پوشیده بود که به زیبایی به حرکت در میآمد.
مثال:
She wore a mincier dress that flowed beautifully.
معنی(example):
ویژگیهای مینسیر در ساختمان آن را مجلل میکند.
مثال:
The mincier features of the building make it elegant.
معنی فارسی کلمه mincier
:
مینسیر، صفتی برای توصیف چیزهایی که شکل و طراحی باریکتر یا ظریفتری دارند.