معنی فارسی misbusy
B1احساس مشغولیتی که به دلیل انجام بیش از حد کارها به وجود میآید.
Feeling overly busy, often due to taking on too many tasks.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او احساس مشغولیت اشتباه میکرد زیرا کارهای زیادی برای انجام همزمان داشت.
مثال:
She felt misbusy because she had too many things to do at once.
معنی(example):
او متوجه شد که خیلی مشغول شده است بعد از اینکه جلسهاش را از دست داد.
مثال:
He realized he was misbusy after missing his meeting.
معنی فارسی کلمه misbusy
:
احساس مشغولیتی که به دلیل انجام بیش از حد کارها به وجود میآید.