معنی فارسی misbuttoned

B1

دکمه‌ زدن نادرست لباس که معمولاً باعث ظاهری نامرتب می‌شود.

Buttoning clothing incorrectly.

example
معنی(example):

او بدون دکمه زدن صحیح پیراهنش از خانه خارج شد.

مثال:

He left the house with his shirt misbuttoned.

معنی(example):

او وقتی در آینه نگاه کرد متوجه شد که کاپشنش درست دکمه زده نشده است.

مثال:

She noticed her jacket was misbuttoned when she looked in the mirror.

معنی فارسی کلمه misbuttoned

: معنی misbuttoned به فارسی

دکمه‌ زدن نادرست لباس که معمولاً باعث ظاهری نامرتب می‌شود.