معنی فارسی mischievous
B1 /ˈmɪs.t͡ʃə.vəs/شیطنت‌آمیز، به کسی گفته می‌شود که به طور بازیگوشانه و غیرقابل پیش‌بینی رفتار می‌کند.
Causing or showing a fondness for causing trouble in a playful way.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Causing mischief; injurious.
معنی(adjective):
Troublesome, cheeky, badly behaved.
مثال:
Matthew had a twin brother called Edward, who was always mischievous and badly behaved.
example
معنی(example):
گربه شیطون گلدان را برعکس کرد.
مثال:
The mischievous cat knocked over the vase.
معنی(example):
لبخند شیطنت‌آمیز او نشان می‌داد که قصد خوبی ندارد.
مثال:
Her mischievous smile suggested she was up to no good.
معنی فارسی کلمه mischievous
:
شیطنت‌آمیز، به کسی گفته می‌شود که به طور بازیگوشانه و غیرقابل پیش‌بینی رفتار می‌کند.
