معنی فارسی miscommand
B1صدور فرمان اشتباه که میتواند باعث بروز مشکل یا سردرگمی شود.
To give an incorrect command that may lead to problems or confusion.
- VERB
example
معنی(example):
ژنرال فرمان اشتباهی صادر کرد که منجر به سردرگمی بین نیروها شد.
مثال:
The general issued a miscommand that led to confusion among the troops.
معنی(example):
فرمان اشتباه او منجر به تأخیر در عملیات شد.
مثال:
His miscommand resulted in a delay during the operation.
معنی فارسی کلمه miscommand
:
صدور فرمان اشتباه که میتواند باعث بروز مشکل یا سردرگمی شود.