معنی فارسی miscuts

B1

تعدادی از بریدگی‌های نادرست، معمولاً در صنایع دستی یا بافندگی.

Multiple instances of cutting items incorrectly.

example
معنی(example):

خیاط چندین بریدگی نادرست در پارچه جدید را گزارش کرد.

مثال:

The tailor reported several miscuts in the new fabric.

معنی(example):

کار نجاری چندین برش نادرست داشت که نیاز به کار مجدد داشت.

مثال:

The carpentry work had multiple miscuts, requiring rework.

معنی فارسی کلمه miscuts

: معنی miscuts به فارسی

تعدادی از بریدگی‌های نادرست، معمولاً در صنایع دستی یا بافندگی.