معنی فارسی miscutting
B1عمل بریدن نادرست، که ممکن است ناشی از خطاهای انسانی یا عدم دقت باشد.
The act of cutting incorrectly, often leading to mistakes in production.
- OTHER
example
معنی(example):
بریدگی نادرست تختهها باعث تأخیر در پروژه شد.
مثال:
The miscutting of the boards led to a delay in the project.
معنی(example):
اندازهگیری دقیق میتواند از بریدگی نادرست در هنگام ساخت مبلمان جلوگیری کند.
مثال:
Careful measurement can prevent miscutting when crafting furniture.
معنی فارسی کلمه miscutting
:
عمل بریدن نادرست، که ممکن است ناشی از خطاهای انسانی یا عدم دقت باشد.