معنی فارسی miscut
B1بریدگی نادرست که معمولاً به نتایج ناخواسته منجر میشود.
An instance of cutting something incorrectly.
- OTHER
example
معنی(example):
پارچه به طور نادرست بریده شده بود و غیرقابل استفاده شد.
مثال:
The fabric was a miscut, making it unusable.
معنی(example):
او تکههای بریده شده نادرست را به فروشگاه بازگرداند.
مثال:
She returned the miscut pieces to the store.
معنی فارسی کلمه miscut
:
بریدگی نادرست که معمولاً به نتایج ناخواسته منجر میشود.