معنی فارسی misguggle
B1اشتباه در مدیریت همزمان چند کار، معمولا منجر به انجام نادرست آنها میشود.
To mistakenly juggle multiple tasks.
- VERB
example
معنی(example):
من وقتی چند کاره هستم به اشتباه کارها را با هم انجام میدهم.
مثال:
I tend to misguggle when I multitask.
معنی(example):
او اغلب وقتی عجله دارد کارها را به اشتباه انجام میدهد.
مثال:
She misguggles often when she's in a hurry.
معنی فارسی کلمه misguggle
:
اشتباه در مدیریت همزمان چند کار، معمولا منجر به انجام نادرست آنها میشود.