معنی فارسی misparsing

B1

عملکرد نادرست در تجزیه ورودی‌ها، که منجر به بروز مشکلات و عدم کارکرد صحیح می‌شود.

The incorrect act of analyzing input, leading to problems or failures.

example
معنی(example):

تجزیه نادرست ورودی می‌تواند به نتایج کاملاً متفاوتی منجر شود.

مثال:

Misparsing the input can lead to completely different results.

معنی(example):

تجزیه نادرست دستورات باعث نقص در نرم‌افزار شد.

مثال:

The misparsing of commands resulted in software malfunction.

معنی فارسی کلمه misparsing

: معنی misparsing به فارسی

عملکرد نادرست در تجزیه ورودی‌ها، که منجر به بروز مشکلات و عدم کارکرد صحیح می‌شود.