معنی فارسی mispoised

B1

به اشتباه در موقعیت نادرستی قرار داشتن.

To be wrongly positioned or set.

example
معنی(example):

مجسمه به اشتباه روی پایه قرار داده شده بود.

مثال:

The statue was mispoised on the pedestal.

معنی(example):

او در مسابقه رقص احساس عدم توازن کرد.

مثال:

He felt mispoised during the dance competition.

معنی فارسی کلمه mispoised

: معنی mispoised به فارسی

به اشتباه در موقعیت نادرستی قرار داشتن.