معنی فارسی missable
B1به معنای چیزی که میتوان آن را از دست داد، زیرا چندان ضروری یا مهم نیست.
Something that is not essential and can be skipped or missed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کنسرت عالی بود، اما اگر برنامههای دیگری داشتید، قابل از دست دادن بود.
مثال:
The concert was great, but it was missable if you had other plans.
معنی(example):
فیلم آنقدر هیجانانگیز نبود، بنابراین قابل از دست دادن بود.
مثال:
The film was not that exciting, so it was missable.
معنی فارسی کلمه missable
:
به معنای چیزی که میتوان آن را از دست داد، زیرا چندان ضروری یا مهم نیست.