معنی فارسی missible
B1قابل بخشش یا غيرقابل مجازات بودن در ارتباط با خطاها یا اشتباهات.
Capable of being excused or forgiven; permissible.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در این آزمون امکان انجام اشتباهات کوچک وجود دارد.
مثال:
It is missible to make minor errors in this test.
معنی(example):
راهنماها بیان میکنند که برخی اشتباهات قابل قبول هستند.
مثال:
The guidelines state that some mistakes are missible.
معنی فارسی کلمه missible
:
قابل بخشش یا غيرقابل مجازات بودن در ارتباط با خطاها یا اشتباهات.