معنی فارسی mistressdom

B2

مقام و وضعیت خانم، به ویژه به عنوان یک مقام بالاتر در روابط.

The rank or status of a mistress, especially as a higher authority in relationships.

example
معنی(example):

مفهوم سرپرستی در ادبیات با گذشت زمان دستخوش تغییر شده است.

مثال:

The concept of mistressdom has evolved over time in literature.

معنی(example):

در بافت‌های تاریخی، سرپرستی معمولاً نشان‌دهنده قدرت و تأثیر بود.

مثال:

In historical contexts, mistressdom often indicated power and influence.

معنی فارسی کلمه mistressdom

: معنی mistressdom به فارسی

مقام و وضعیت خانم، به ویژه به عنوان یک مقام بالاتر در روابط.