معنی فارسی mistresshood

B2

وضعیت یا مقام یک خانم که معمولاً به یک مرد وابسته است.

The status or condition of being a mistress, often related to being in a relationship with a man.

example
معنی(example):

او مقام خانم بودن خود را با وقار و کرامت پذیرفت.

مثال:

She embraced her mistresshood with grace and dignity.

معنی(example):

سرپرستی می‌تواند با امتیاز و مسئولیت همراه باشد.

مثال:

Mistresshood can come with both privilege and responsibility.

معنی فارسی کلمه mistresshood

: معنی mistresshood به فارسی

وضعیت یا مقام یک خانم که معمولاً به یک مرد وابسته است.