معنی فارسی mistressly

B2

به شیوه‌ای که مخصوص خانم‌ها باشد، معمولاً شامل ویژگی‌های قدرت یا تسلط.

In a manner characteristic of a mistress, typically involving traits of authority or dominance.

example
معنی(example):

شیوه‌ی خانم‌وار او احترام همه را جلب کرد.

مثال:

Her mistressly manner commanded respect from everyone.

معنی(example):

او با لحن خانم‌وار صحبت کرد، و قدرت خود را اعلام کرد.

مثال:

He spoke in a mistressly tone, asserting his authority.

معنی فارسی کلمه mistressly

: معنی mistressly به فارسی

به شیوه‌ای که مخصوص خانم‌ها باشد، معمولاً شامل ویژگی‌های قدرت یا تسلط.