معنی فارسی moier
B1حل کردن، تلاش برای یافتن راه حل.
To solve, to attempt to find an answer.
- VERB
example
معنی(example):
او تلاش کرد که مشکل را حل کند.
مثال:
He tried to moier the problem.
معنی(example):
فرصتهای موفقیت خود را هدر ندهید.
مثال:
Don't moier your chances at success.
معنی فارسی کلمه moier
:
حل کردن، تلاش برای یافتن راه حل.