معنی فارسی moiest
B1موزیسینترین، درخشانترین یا بهترین از نظر جذابیت.
Most charming or appealing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او موزیسینترین خواننده در گروه بود.
مثال:
She was the moiest singer in the group.
معنی(example):
اجرای او موزیسینترین اجرای شب بود.
مثال:
His performance was the moiest of the evening.
معنی فارسی کلمه moiest
:
موزیسینترین، درخشانترین یا بهترین از نظر جذابیت.