معنی فارسی moiles

B1

جمع موایل، موجودات زنده یا اشیاء که ممکن است برای خاصیت زیبایی‌شان شناخته شوند.

A group of creatures or objects known for their beauty.

example
معنی(example):

موایل‌ها در پارک زیبا بودند.

مثال:

The moiles in the park were beautiful.

معنی(example):

همه از موایل‌ها به خاطر زیبایی‌شان تحسین کردند.

مثال:

Everyone admired the moiles for their beauty.

معنی فارسی کلمه moiles

: معنی moiles به فارسی

جمع موایل، موجودات زنده یا اشیاء که ممکن است برای خاصیت زیبایی‌شان شناخته شوند.