معنی فارسی moilsome
B1به معنای دشوار و خستهکننده به ویژه در زمینه کار.
Characterized by difficult or exhausting work.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کارهای سخت تمامی شنبه او را به خود اختصاص داد.
مثال:
The moilsome chores took up her entire Saturday.
معنی(example):
او وظیفه را به عنوان کاری سخت و خستهکننده توصیف کرد.
مثال:
He described the task as moilsome and draining.
معنی فارسی کلمه moilsome
:
به معنای دشوار و خستهکننده به ویژه در زمینه کار.