معنی فارسی moilingly

B1

به معنای کار با سختی و مشقت، به ویژه در زمینه کارها و فعالیت‌های فیزیکی.

In a way that involves hard work or toil.

example
معنی(example):

او با سختی کار کرد تا پروژه را به موقع به اتمام برساند.

مثال:

She worked moilingly to finish the project on time.

معنی(example):

هنرمند در ساعات پایانی شب با زحمت نقاشی کرد.

مثال:

The artist painted moilingly during the late hours of the night.

معنی فارسی کلمه moilingly

: معنی moilingly به فارسی

به معنای کار با سختی و مشقت، به ویژه در زمینه کارها و فعالیت‌های فیزیکی.