معنی فارسی molifying
B1عمل ملایم کردن، به معنای استفاده از کلمات یا اقداماتی که برای کاهش تنش طراحی شدهاند.
The act of soothing or calming someone or something, often through words or actions.
- VERB
example
معنی(example):
کلمات ملایم او به رفع تنش کمک کرد.
مثال:
Her molifying words helped ease the tension.
معنی(example):
آنها در حال تمرین تکنیکهای ملایم کردن برای بهبود ارتباط هستند.
مثال:
They are practicing molifying techniques to improve communication.
معنی فارسی کلمه molifying
:
عمل ملایم کردن، به معنای استفاده از کلمات یا اقداماتی که برای کاهش تنش طراحی شدهاند.