معنی فارسی monitary

B1

مونیترای، مرتبط با نظارت بر پول و نقدینگی در یک سیستم اقتصادی.

Pertaining to monetary policy or systems of money supply and financial regulations.

example
معنی(example):

سیاست‌های مونیترای دولت به کنترل تورم می‌پردازد.

مثال:

The monitary policies of the government aim to control inflation.

معنی(example):

او سیستم‌های مونیترای را برای درک روندهای اقتصادی مطالعه کرد.

مثال:

He studied monitary systems to understand economic trends.

معنی فارسی کلمه monitary

: معنی monitary به فارسی

مونیترای، مرتبط با نظارت بر پول و نقدینگی در یک سیستم اقتصادی.