معنی فارسی monitive
B1مونیوتیو، اشارهکننده به محتوای هشداردهنده یا آموزشی یک اثر ادبی.
Having a cautionary or instructive tone, often associated with moral lessons.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پیام مونیوتیو در شعر درباره عواقب طمع هشدار میدهد.
مثال:
The monitive message in the poem warns about the consequences of greed.
معنی(example):
بسیاری از داستانهای مونیوتیو درسهای با ارزشی درباره زندگی آموزش میدهند.
مثال:
Many monitive tales teach valuable life lessons.
معنی فارسی کلمه monitive
:
مونیوتیو، اشارهکننده به محتوای هشداردهنده یا آموزشی یک اثر ادبی.