معنی فارسی monitorish

B1

مانیتوری، صفت مرتبط با نظارت و کنترل که معمولاً برای توصیف سبک یا نگرش به کار گرفته می‌شود.

Describing a style or approach related to monitoring or supervision.

example
معنی(example):

سبک مانیتوری گزارش آن را آسان برای پیگیری کرد.

مثال:

The monitorish style of the report made it easy to follow.

معنی(example):

رویکرد مانیتوری او به مدیریت پروژه همه را در مسیر نگه داشت.

مثال:

Her monitorish approach to project management kept everyone on track.

معنی فارسی کلمه monitorish

: معنی monitorish به فارسی

مانیتوری، صفت مرتبط با نظارت و کنترل که معمولاً برای توصیف سبک یا نگرش به کار گرفته می‌شود.