معنی فارسی monkmonger
B1مونکمانگر به شخصی اطلاق میشود که در استخدام یا فراهم کردن راهبان فعالیت میکند.
A person who specializes in recruiting or trading monks.
- NOUN
example
معنی(example):
مونکمانگر شهرتی برای استخدام بهترین راهبان به دست آورد.
مثال:
The monkmonger developed a reputation for recruiting the best monks.
معنی(example):
به عنوان یک مونکمانگر، او تبادل راهبان بین صومعهها را تسهیل میکرد.
مثال:
As a monkmonger, he facilitated the exchange of monks between monasteries.
معنی فارسی کلمه monkmonger
:
مونکمانگر به شخصی اطلاق میشود که در استخدام یا فراهم کردن راهبان فعالیت میکند.