معنی فارسی monocondylar
B1ساختاری که شامل یک مفصل واحد میشود و انعطافپذیری بیشتری را فراهم میکند.
Referring to a structure characterized by having a single joint.
- OTHER
example
معنی(example):
ساختار مونوکوندیلا برای انعطافپذیری بیشتر قابل استفاده است.
مثال:
The monocondylar structure allows for greater flexibility.
معنی(example):
حیوانات مونوکوندیلا میتوانند به راحتی به محیطهای خود سازگار شوند.
مثال:
Monocondylar animals can adapt more easily to their environments.
معنی فارسی کلمه monocondylar
:
ساختاری که شامل یک مفصل واحد میشود و انعطافپذیری بیشتری را فراهم میکند.