معنی فارسی monocondylian

B1

ویژگی‌هایی که به ساختار مفصل واحد در مهره‌داران مربوط می‌شود.

Relating to characteristics associated with a single joint in vertebrates.

example
معنی(example):

ویژگی‌های مونوکوندیلیان در گروه‌های خاصی از مهره‌داران یافت می‌شوند.

مثال:

Monocondylian features are found in specific vertebrate groups.

معنی(example):

این مطالعه بر ویژگی‌های مونوکوندیلیان در فسیل‌های باستانی متمرکز بود.

مثال:

The study focused on monocondylian traits in ancient fossils.

معنی فارسی کلمه monocondylian

: معنی monocondylian به فارسی

ویژگی‌هایی که به ساختار مفصل واحد در مهره‌داران مربوط می‌شود.