معنی فارسی monocondylic
B1مفصلی که دارای یک مفصل واحد است و حرکات خاصی را تسهیل میکند.
Describing a joint that consists of a single point of articulation.
- OTHER
example
معنی(example):
یک مفصل مونوکوندیلیک حرکات خاصی را در اندام حمایت میکند.
مثال:
A monocondylic joint supports specific motions in the limb.
معنی(example):
طراحی مکانیزم مونوکوندیلیک در کارایی حرکت کمک میکند.
مثال:
The design of the monocondylic mechanism aids in movement efficiency.
معنی فارسی کلمه monocondylic
:
مفصلی که دارای یک مفصل واحد است و حرکات خاصی را تسهیل میکند.