معنی فارسی monoprogramming
B1روش برنامهنویسی که فقط برای یک هدف خاص توسعه یافته است.
The practice of programming in a manner limited to a single function or purpose.
- NOUN
example
معنی(example):
برنامهنویسی یکبعدی میتواند عملکرد سیستمها را محدود کند.
مثال:
Monoprogramming can limit the functionality of systems.
معنی(example):
در برنامهنویسی یکبعدی، نرمافزار برای یک هدف خاص طراحی شده است.
مثال:
In monoprogramming, the software is tailored for a single purpose.
معنی فارسی کلمه monoprogramming
:
روش برنامهنویسی که فقط برای یک هدف خاص توسعه یافته است.