معنی فارسی monoprotic

B1

زیرمجموعه‌ای از اسیدها که فقط یک پروتون در واکنش‌ها اهدا می‌کنند.

Referring to acids that can donate only one proton (H+) per molecule.

example
معنی(example):

یک اسید مونوپروتیک در یک واکنش یک پروتون اهدا می‌کند.

مثال:

A monoprotic acid donates one proton in a reaction.

معنی(example):

مواد مونوپروتیک در شیمی اسید-باز اهمیت دارند.

مثال:

Monoprotic substances are significant in acid-base chemistry.

معنی فارسی کلمه monoprotic

: معنی monoprotic به فارسی

زیرمجموعه‌ای از اسیدها که فقط یک پروتون در واکنش‌ها اهدا می‌کنند.