معنی فارسی monosynaptically
B2به شکلی که تنها از یک سیناپس استفاده میکند.
In a manner involving only one synapse.
- ADVERB
example
معنی(example):
عملکرد رفلکس به صورت یک سیناپس انجام میشود.
مثال:
The reflex action is monosynaptically mediated.
معنی(example):
نورونهای متصل به صورت یک سیناپس میتوانند بسیار سریع واکنش نشان دهند.
مثال:
Monosynaptically linked neurons can react very quickly.
معنی فارسی کلمه monosynaptically
:
به شکلی که تنها از یک سیناپس استفاده میکند.