معنی فارسی monotonically

C1

به صورت پیوسته و بدون نوسان، صرف نظر از تغییرات جزئی افزایش یا کاهش پیدا می‌کند.

In a manner that consistently increases or decreases without any fluctuations.

example
معنی(example):

این تابع به صورت monotonically افزایش می‌یابد و پیش‌بینی نتایج را آسان‌تر می‌کند.

مثال:

The function increases monotonically, making it easier to predict outcomes.

معنی(example):

ترندهای داده در طول سال‌ها به صورت monotonically به سمت بالا می‌رود.

مثال:

The data trends upward monotonically over the years.

معنی فارسی کلمه monotonically

: معنی monotonically به فارسی

به صورت پیوسته و بدون نوسان، صرف نظر از تغییرات جزئی افزایش یا کاهش پیدا می‌کند.