معنی فارسی monotonicity
B2مدت زمان یا ویژگی یکنواختی یک تابع یا دنباله در حال افزایش یا کاهش.
The property of being monotonic; either consistently increasing or decreasing.
- NOUN
example
معنی(example):
یکنواختی این دنباله تحلیل آن را آسان میکند.
مثال:
The monotonicity of this sequence makes it easy to analyze.
معنی(example):
اثباتهای ریاضی معمولاً یکنواختی تابعها را در نظر میگیرند.
مثال:
Mathematical proofs often consider the monotonicity of functions.
معنی فارسی کلمه monotonicity
:
مدت زمان یا ویژگی یکنواختی یک تابع یا دنباله در حال افزایش یا کاهش.