معنی فارسی monotropically

B1

به صورت متمرکز بر یک جنبه خاص انجام می‌شود.

In a manner that focuses on a single aspect.

example
معنی(example):

آن‌ها به مسئله به صورت مونوترۆپیک نزدیک شدند و بر روی یک راه حل تمرکز کردند.

مثال:

They approached the problem monotropically, focusing on one solution.

معنی(example):

مطالعه رفتارها به صورت مونوترۆپیک می‌تواند بینش‌های ارزشمندی به همراه داشته باشد.

مثال:

Monotropically studying behaviors can yield valuable insights.

معنی فارسی کلمه monotropically

: معنی monotropically به فارسی

به صورت متمرکز بر یک جنبه خاص انجام می‌شود.