معنی فارسی monumented
B1یادبود شده، مشخص شده یا به عنوان یک یادگار تاریخی شناسایی شده.
Designated or marked as a monument.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ناحیه برای حفظ تاریخ آن یادبود شده است.
مثال:
The area has been monumented to preserve its history.
معنی(example):
بسیاری از سایتها به خاطر اهمیت فرهنگیشان یادبود شدهاند.
مثال:
Many sites are monumented for their cultural significance.
معنی فارسی کلمه monumented
:
یادبود شده، مشخص شده یا به عنوان یک یادگار تاریخی شناسایی شده.