معنی فارسی monumenting
B1یادبود کردن، ایجاد یا نصب سازههایی برای یادآوری یک واقعه یا شخصیت.
The act of establishing or creating a monument.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در حال ساخت یادبودی در مکانی هستند که نبرد انجام شده است.
مثال:
They are monumenting the site where the battle took place.
معنی(example):
جامعه به طور فعال در حال یادبود کردن رویدادهای مهم است.
مثال:
The community is actively monumenting important events.
معنی فارسی کلمه monumenting
:
یادبود کردن، ایجاد یا نصب سازههایی برای یادآوری یک واقعه یا شخصیت.