معنی فارسی moonhead

B1

لقب و اصطلاحی که به شخصی با سر یا صورت گرد داده می‌شود.

A nickname often given to someone with a round face.

example
معنی(example):

او به دلیل چهره گردش لقب 'سر ماه' گرفت.

مثال:

He was nicknamed 'moonhead' because of his round face.

معنی(example):

بچه‌ها به دوستشان خندیدند و او را سر ماه صدا کردند.

مثال:

The children laughed at their friend, calling him moonhead.

معنی فارسی کلمه moonhead

: معنی moonhead به فارسی

لقب و اصطلاحی که به شخصی با سر یا صورت گرد داده می‌شود.