معنی فارسی moonlike

B1

مانند ماه، به ویژه از نظر شکل یا روشنایی.

Resembling the moon in appearance or brightness.

example
معنی(example):

شکل ماه‌مانند دریاچه هنرمندان زیادی را جذب کرد.

مثال:

The moonlike shape of the lake drew many artists.

معنی(example):

چهره‌اش در تاریکی درخشش ماه‌مانند داشت.

مثال:

Her face had a moonlike glow in the dark.

معنی فارسی کلمه moonlike

: معنی moonlike به فارسی

مانند ماه، به ویژه از نظر شکل یا روشنایی.