معنی فارسی moonling

B1

موجودی خیالی یا شعرین که به طور معمول شبیه به ماه یا وابسته به آن است.

A fanciful creature or being that is typically associated with or resembles the moon.

example
معنی(example):

ماه‌زاده کوچک در آسمان شب به شادی رقصید.

مثال:

The little moonling danced happily in the night sky.

معنی(example):

در داستان، یک ماه‌زاده مسافران گم‌شده را راهنمایی می‌کند.

مثال:

In the story, a moonling guides lost travelers.

معنی فارسی کلمه moonling

: معنی moonling به فارسی

موجودی خیالی یا شعرین که به طور معمول شبیه به ماه یا وابسته به آن است.