معنی فارسی morbidities
B2بیماری‌ها یا شرایط نامناسبی که به خاطر بیماری اصلی ایجاد می‌شوند.
Health conditions or diseases that may arise as complications or side effects.
- NOUN
example
معنی(example):
بیماری‌های مرتبط با این بیماری می‌توانند بسیار جدی باشند.
مثال:
The morbidities associated with the disease can be quite severe.
معنی(example):
راهنماها در حال مطالعه بر روی بیماری‌های ناشی از تغذیه نامناسب هستند.
مثال:
Researchers are studying the morbidities that result from poor nutrition.
معنی فارسی کلمه morbidities
:
بیماری‌ها یا شرایط نامناسبی که به خاطر بیماری اصلی ایجاد می‌شوند.
